.:آقا اجازه!دل زده ام ازتمام شهر:.{شعر؛شعور}
/ آقا اجازه!دل زده ام ازتمام شهر \
/ بی تو دلم گرفته ازاین ازدحام شهر \
/ آقا اجازه!دست خودم نیست خسته ام \
/ در درس عشق من صف آخرنشسته ام \
/ در این کلاس عاطفه معنا نمی دهد \
/ اینجا کسی برای تو برپا نمی دهد \
/ آقا اجازه!بغض گرفته گلویمان \
/ آنقدر رد شدیم که رفت آبرویمان \
......یا مهدی غریب......
نـ َــ بــاشـــی ـــ ــ ـ دوسـتـارم دنـیـــــا ؛ نـ َــ بـــاشــِـه
..........:: الّـلـهـم عـجّـل لـولـیـک الـــفـــرج ::..........
-----------------------/http://takavar114.blogfa.com--------------------------


علی الظاهر جنگ خاتمه یافته است ،آیا باید در فراموشکده ها و غفلتکده های اذهان من و تو در هیاهوی شهر گم شوند و ... شاید جنگ خاتمه یافته باشد، اما مبارزه هرگز پایان نخواهد یافت و زنهار این غفلتی که منو تو را درخود گرفته است،ظلمات قیامت است.ای شقایق های آتـش گرفته ،دل خونین ما شقایقی است ، که داغ شهادت شما را در بر دارد آیا آن روز خواهد رسید که بلبلی در وصف ما سرود شهادت بسراید