»«ملت شکست ناپذیر من»«
-----------------------/http://takavar114.blogfa.com--------------------------
-----------------------/http://takavar114.blogfa.com--------------------------

نقش فعالیت های تبلیغاتی و تقابل نظری امریکا با جمهوری اسلامی، از نظر آنها چقدر نقش مهمی است. آنها به تبلیغات و تقابل نظری احتیاج دارند، به بی ایمان کردن مردم نسبت به مبانی نظام احتیاج دارند؛ همچنان که به بی ایمان کردن مردم نسبت به فضائل اخلاقی و پایبندی های اخلاقی احتیاج دارند. اینها چیز هایی است که مردم را از نظام اسلامی جدا می کند و پیوند مستحکم بین نظام و مردم را از هم می گسلد؛ اینها به این احتیاج دارند. امروز دشمنان ما همه نیرویشان را روی این گذاشته اند.
www.khamenei.ir
1382/2/22

www.khamenei.ir
1382/2/22

-----------------------/http://takavar114.blogfa.com--------------------------

فرهنگ غرب عوامل حفظ رشد حقیقی انسان را در خود نداشت. آنها غافل بودند، و متوجه این نکته نشدند. مثلا -فرض بفرمایید -شما حوضچه یا منبع آبی برای شرب مردم. در محلی ایجاد کنید. در و دیوارش را محکم سازید، تمام منافذش را ببندید، دریچه ورود و خروج آب منبع را تعبیه کنید، دیگر هیچ نگران ای از این بابت که آب وارد محفظه خواهد شد و در آنجا باقی خواهد ماند، نداشته باشید. اما در مجاورت قرار گرفتن منبع آب را، با فلان ماده مسموم کننده، پیش بینی نکنید. مسلماً این آب، زلال خنک هم خواهد بود؛ و انسان وقتی بنوشد، لذت هم خواهد برد. اما در این آب، به سبب مجاورت با ماده مسموم کننده، میکروب و آلودگی وجود خواهد داشت. شما که منبع آب را تهیه کرده بودید، همه نکات سلامت آب را در نظر داشتید؛ اما اینجایش را دیگر نخوانده بودید. یک طرف را دیده بودید؛ اما طرف نامشهود قضیه را ندیده بودید.
1375/2/26

ما که می گوییم «فرهنگ غرب» ، نمی خواهیم بگوییم که این فرهنگ ، همه اش از بای بسم الله تا تای تمّت. بدی و زشتی و خرابی است. شما دیده اید که بنده مکرر راجع به غرب و تهاجم فرهنگ غربی حرف می زنم. معنای صحبت های بنده ، صرفاً این نیست که فرهنگ غرب از بای بسم الله تا تای تمّت ، همه اش خراب و خرابی و بدی است. که اگر این بود ، شهروندان ممالک غربی ، از اول آن را نمی پذیرفتند و اصلاً تحمّل نمی کردند. بنابراین ، فرهنگ مذکور ، نقاط مثبتی که آن نقاط مثبت ، چشم مردم را گرفت ، و جوامع را به خود جذب کرد.
1375/2/26

مطبوعات ،وارداتی است. یعنی جزو بخش های مثبت فرهنگ غرب است که که ما از آنها گرفتیم. یک وقت من درباره «تعالی فرهنگی» -نقطه مقابل «تهاجم فرهنگی» -بحث مفصلی کردم ؛که از مصادیقش ،یکی همین مطبوعات است. خوب ،ما مطبوعات را از غرب گرفتیم. غربی ها سابقه زیادی در حرفه روزنامه نگاری داشتند.
1375/13/2


تهاجم فرهنگی این است که یک مجموعه - سیاسی یا اقتصادی - برای مقاصد سیاسی خودشان وبرای اسیر کردن یک ملت ، به بنیان های فرهنگی آن ملت ، هجوم می برند. آنها هم چیز های تازه ای را وارد این کشور و ملت می کنند ؛ اما به زور؛ اما به قصد جایگزین کردن آنها با فرهنگ و باور های ملی . این ، اسمش تهاجم فرهنگی است . در تبادل فرهنگی ، هدف ، بارور کردن فرهنگ ملی و کامل کردن آن است . اما در تهاجم فرهنگی ، هدف ، ریشه کن کردن فرهنگ ملی و از بین بردن آن است . در تبادل فرهنگی ، آن ملتی که از ملت های دیگر چیزی می گیرد ، می گردد چیز های مطبوع و دلنشین و خوب و مورد علاقه را می گیرد . فرض بفرمایید ، دانش را از آنها تعلیم میگیرد . فرض کنید ، ملت ایران می رود به اروپا . می بیند اینها یک ملتی هستند اهل سخت کوشی و روح خطر کردن . اگر این را از آنها یاد بگیرد ، خیلی خوب است! می رود اقصای شرق آسیا . می بیند اینها مردمی هستند دارای وجدان کار ، علاقه مند به کار ، مشتاق کار. اگر اینها را از آنها یاد بگیرد ، خیلی خوب است! می رود به فلان کشور . می بیند اینها ملتی هستند وقت شناس ، دارای نظم و انضباط ؛ دارای محبت ، حس ادب ، حس احترام، اگر یاد بگیرد ، اینها چیز خوبی است
۱۳۷۱/۵/۲۱

«تهاجم فرهنگی» با «تبادل فرهنگی» متفاوت است . تبادل فرهنگی لازم است. هیچ ملتی بینیاز نیست از اینکه در همه زمینه ها ، از جمله در زمینه مسائل فرهنگی (آن مجموعه مسائلی که به آنها نام فرهنگ داده می شود) از ملت های دیگر بیاموزد. همیشه تاریخ همین بوده است. ملت ها در رفت و امد هایشان، آداب زندگی را، خلقیات را، علم را، لباس پوشیدن را، آداب معاشرت را، زبان را، معارف را و دین را، از یکدیگر فرا گرفته اند. این، مهمترین تبادل ملت ها با هم بوده است. حتی مهمتر از تبادل اقتصادی و کالا .بسیار اتفاق افتاده است که این تبادل فرهنگی ، به تغییر مذهب یک کشور انجامیده است! مثلا در شرق آسیا، بیشترین چیزی که اسلام را به این کشور ها-ازجمله کشور اندونزی، به کشور مالزی و حتی به قسمت های مهمی از شبه قاره -برد، دعوت مبلغین نبود بلکه در رفت و امد آحاد ملت ایران بود.تجار، سیاحان ایرانی راه افتادند ؛ رفتند ؛ آمدند. و در سایه این رفت و آمد هاست که شما می بینید ملت بزرگی که امروز شاید بزرگترین ملت اسلامی در آسیا است -یعنی اندونزی- مسلمان شده اند. این اسلام را اول بار، نه مبلغین دینی برای آنها بردند ،نه شمشیر و جنگ! اسلام را همین رفت و امد ها برد. خود ملت ما هم ، در طول زمان ، خیلی چیز ها را از ملت های دیگر آموخته است . و این یک روند ضروری برای تروتازه ماندن معارف و حیات فرهنگی در سرتاسر عالم است. این تبادل فرهنگی ست ، و خوب است.
۲۱/۵/۱۳۷۱