تصاویر آیه هایی خاموش هستند.

 {8 سطر دفاع مقدس ....36}

تصاویر آیه هایی خاموش هستند.
 چشم های تو اگر صدای باطنی آنها را دریابد ،
 خواهی
دانست كه دشمن در پشت سلاح های مخرب، آتشین و میكروبی، خود را نهان كرد ورزمندگانما خود را در آینه ای از ایمان زلال جاری ساختند.
 كیست كه نداند در مقابل حملات
سنگین تنها اراده خداوند و ایمان به او بود كه سنگر واقعی رزمندگان ما را می ساخت.
هیچ چیز از مشیت ازلی او خارج نیست و رزمندگان ما بهتر از هر پیر عارفی این را می
دانستند و بدان باور داشتند...

از طرف:
حنانه بهار , hannaneh57

حنانه بهار

    -----------------------/ هفته ی دفاع مقدس مبارک /--------------------------

    -----------------------/http://takavar114.blogfa.com--------------------------

ستاره خونین...

 {8 سطر دفاع مقدس ....35}

ستاره خونین سر بلند کرد تا دیگر ستاره ها را ببیند...

ستاره ها؛ همه خاموش شده بودن

سر گذاشت و خاموش شد...

deffaemoqaddas0035.jpg

از طرف:
منصوره مرگان ازغدی , m_morgan

منصوره مرگان ازغدی

    -----------------------/ هفته ی دفاع مقدس مبارک /--------------------------

    -----------------------/http://takavar114.blogfa.com--------------------------

از کودکی با هم بزرگ شدیم...

 {8 سطر دفاع مقدس ....34}

از کودکی با هم بزرگ شدیم
با هم مدرسه رفتیم و سر یه نیمکت با هم درس خوندیم.
زمان جنگ که شد با هم رفتیم مسجد محله و برای اعزام به جبهه ثبت نام کردیم. 
هر دو سنمون کم بود و با هزار خواهش و تمنا اسممون رو تو لیست اعزامی ها نوشتیم. 
با هم اعزام شدیم و اتفاقا هر دو مون هم تو یه گردان افتادیم. 
همه برنامه ها و عملیاتها با هم بودیم و در کنار هم. 
آخر سر هم با هم از جبهه برگشتیم
 با این تفاوت که رضا دو تا پاش رو تو خط مقدم جا گذاشت!
اللهم الرزقنا شهاده فی سبیلک

از طرف:
هدیه آسمانی محب امام هادی , yas_maryam

هدیه آسمانی محب امام هادی

    -----------------------/ هفته ی دفاع مقدس مبارک /--------------------------

    -----------------------/http://takavar114.blogfa.com--------------------------

من بودم و پدرم و او...

 {8 سطر دفاع مقدس ....33}

من بودم و پدرم و او

مادرم نبود

مادرم آن گوشه تنها اشک می ریخت

.....


او بود و پدرم و مادرم
من نبودم

من آن گوشه تنها اشک می ریختم

.....

گفته بودندش: تو نرو، برادرت آنجاست.
گفته بود: حالا که امام تکلیف کرده است، تروم انگار نماز نخوانده ام.

.....

اما تکلیفش را چه زود ادا کرده بود
15 روز نشده بود که خونین بال و پر و بی سر برگشته بود.

====================================
بی توجه به نزدیک شدن تانکهای دشمن؛

زن هنوز بالای سر مردش نشسته بود
و تکه پارچه ای را روی زخمش فشار می داد

دستش تا مچ خونی شده بود
از چشمهایش خون  می ریخت روی دستانش
اما توی روی مردش لبخند می زد

مرد که چشمانش را بست و آرام گرفت...
یله فریاد زن بود به طرف آسمان

از طرف:
منصوره مرگان ازغدی , m_morgan

منصوره مرگان ازغدی

    -----------------------/ هفته ی دفاع مقدس مبارک /--------------------------

    -----------------------/http://takavar114.blogfa.com--------------------------

ما جشن میگیریم و سرشار از حس افتخار

 {8 سطر دفاع مقدس ....32}

ما جشن میگیریم و سرشار از حس افتخار

راه و بیراه تبریک میگوییم به اهالی این دفاع مقدس
.
.
.
و آنها بغض میگیرد گلویشان
.
.
و یک هفته سکوت معنادار تو
.
.
.
اه کاش تمام شود هفته ی بغضت پدر
.
.
9snv5gp7ge6bw920h3hx.jpg

از طرف:
حسینیه ی  دل , goharshaad

حسینیه ی دل

    -----------------------/ هفته ی دفاع مقدس مبارک /--------------------------

    -----------------------/http://takavar114.blogfa.com--------------------------

مگر نشنیده ای شهید آورده اند؟؟

 {8 سطر دفاع مقدس ....31}

چادرش را سر کرد
پرسیدم کجا می روی؟!
گفت: مگر نشنیده ای شهید آورده اند؟؟ شاید جگرگوشه ی من هم بین آنها باشد
از در خانه بیرون رفت.
و بعد از چند ساعت گریه کنان برگشت؛
باز هم...

shahid-176-copy.jpg


از طرف:
 امیرحسین رعایی , hidder

امیرحسین رعایی

    -----------------------/ هفته ی دفاع مقدس مبارک /--------------------------

    -----------------------/http://takavar114.blogfa.com--------------------------

8 سال آنجا بوده ام تا مسیر 80 ساله بندگی را دریابم

 {8 سطر دفاع مقدس ....30}

گفتم:  8 سطر بنویس می دانم 8 سال آنجا بوده ای !

گفت : 8 سال آنجا بوده ام تا مسیر 80 ساله بندگی را دریابم

گفتم : همین یک سطر کافی است !!

==================================


وقتی از مقابل غرفه می گذشت در میان همهمه رهگذران با دستی که از مچ قطع شده بود کتیبه غرفه را به دخترش نشان داد و گفت :

عجب عنوانی انتخاب کرده اند

و او خوب می دانست که او از علمدار نشانه دارد و ما برای نوشتن بهانه !

نشان علمدار داشتن کجا و بهانه دادن به دست رهگذران کجا !!

کسی چه می داند شاید سطری از این همه 8 سطر به دل علمدار بنشیند و نشانی هم به ما عطا کند ؟!

==================================

چشم چپش را به لطف یک ترکش در طلائیه جا گذاشته بود

وقتی از او خواستم 8 سطر بنویسد

دست راستش را گذاشت روی چشم راستش و گفت : بر روی چشمم

وه عجب لحظه ای !

برای گفتن از لحظه های عاشقی باید هیچکس را ندید


از طرف:
محمد نادری , faslegonah

محمد نادری

    -----------------------/ هفته ی دفاع مقدس مبارک /--------------------------

    -----------------------/http://takavar114.blogfa.com--------------------------

هر روز، برایم شعر می‏خوانی...

 {8 سطر دفاع مقدس ....29}

هر روز، برایم شعر می‏خوانی

هر روز، در خاکریز فکرم شهید می‏شوی،

پشت سنگر احساسم تیر می‏خوری

و از قرارگاه فکرم، پر می‏کشی.

به‏ سوی کربلای آرزوهایم به راه می‏افتی

و من هر روز، شادی‏ ام را تشییع می‏کنم

و زندگی مردانه را به خاک می‏سپارم.

من هر روز از شما دور می‏شوم؛

در حالی‏که دست تمنا به‏ سوی شما دارم.

هر روز عهد می‏کنم که دلم بر سر مزار شما بماند

تا شیون مادران فرزند مرده را در هیاهوی تبلیغات خوردنی‏ها و آشامیدنی‏ها گم نکنم.

از طرف:
حنانه بهار , hannaneh57

حنانه بهار

    -----------------------/ هفته ی دفاع مقدس مبارک /--------------------------

    -----------------------/http://takavar114.blogfa.com--------------------------

دلم گرفته، دلم عجیب گرفته ...

 {8 سطر دفاع مقدس ....28}

بالای دکل دیده بانی هستم.

دلم گرفته، دلم عجیب گرفته

و فکر می‌کنم که این آوای موزون حزن تا ابد شنیده خواهد شد !

بغض آلود به اروند می‌نگرم، با برادرانم چه کردی؟

جوابی نمی‌شنوم . گلدسته و گنبدی می‌بینم ،

هوای وصل حسین(ع) قلب مرا می‌فشرد ، بغضم می‌شکند ،

می‌دانم که گنبد حسین(ع) نیست.

اما می‌گریم بر زیبایی که در چنگال جلادی اسیر است ،

آقا هنوز هم مظلوم است؛ مانند پدرش!

برمی‌گردم و به آرامگاه شهدای گمنام می‌نگرم ،

آنها این اسارت را بهتر از من و شما فهمیده بودند

و الحق که در این راه چیزی کم نگذاشتند.

از طرف:
حنانه بهار , hannaneh57

حنانه بهار

    -----------------------/ هفته ی دفاع مقدس مبارک /--------------------------

    -----------------------/http://takavar114.blogfa.com--------------------------

شرمندشون هستیم ...

 {8 سطر دفاع مقدس ....27}

برای ما که شناختمون از اون جونایی که جونشون رو در راه آزادی وطن دادن از صداقت در گفتار ورفتارشون از پاکی وبزرگ منشی شون حتی به اندازه یک سطر نمیشه بله سخته بخوایم هشت سطر بنویسیم.دیگه مثله اون جونها رو هرگز در ایران نخواهیم داشت یا تعدادشون کمه...
فقط میشه گفت شرمندشون هستیم که به خاطر ماها از زندگیشون گذشتند...

از طرف:
ثریا شیرینزاده , sarina_1403

    -----------------------/ هفته ی دفاع مقدس مبارک /--------------------------

    -----------------------/http://takavar114.blogfa.com--------------------------