.:از نخست زندگی هرگز نمیشد باورم ... :.{شعر&شعور}
![]()

زبان حال اول مظلوم عالم امیرالمومنین علی (ع).................
/ از نخست زندگی هرگز نمیشد باورم
/ که شود این خانه روزی قتلگاه همسرم
/ روز تنهایی که حتی یک نفر یارم نبود
/ دیدم آنجا پشت در افتاده تنها یاورم
/ او مرا می خواند و من آن روز دستم بسته بود
/ کاش آنجا جان من می شد برون از پیکرم
/ خاطرات همسر شب زنده دارم زنده ماند
/ از مناجات سحرگاهان زینب، دخترم
/ ای شب تاریک بازآ تا نهان از چشم خلق
/ قبر ناپیدای زهرا را بگیرم در برم
-----------------------/http://takavar114.blogfa.com--------------------------
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۳۴ ق.ظ توسط سید
|
علی الظاهر جنگ خاتمه یافته است ،آیا باید در فراموشکده ها و غفلتکده های اذهان من و تو در هیاهوی شهر گم شوند و ... شاید جنگ خاتمه یافته باشد، اما مبارزه هرگز پایان نخواهد یافت و زنهار این غفلتی که منو تو را درخود گرفته است،ظلمات قیامت است.ای شقایق های آتـش گرفته ،دل خونین ما شقایقی است ، که داغ شهادت شما را در بر دارد آیا آن روز خواهد رسید که بلبلی در وصف ما سرود شهادت بسراید