در غربت و عزای تخریب مظلومانه بقیع.............................


 /کاش یک شب شمع بودم در شب تار بقیع
 / تا سحر می‌سوختم چون قلب زوار بقیع
 / کاش می‌شد مخفی از وهابیان سنگدل
 / می‌نهادم نیمه شب صورت به دیوار بقیع
 / قبه و قبر و رواق و خانه و گلدسته داشت
 / ای مدینه از چه ویران گشت آثار بقیع
 / نیست حق گریه‌اش بر چار قبر بی‌چراغ
 / زائری کز راه دور آید به دیدار بقیع
 / ماه، زائر، اختران، اشکند و گنبد، آسمان
 / صورت مهدی شده شمع شب تار بقیع
 / آب، خون و دانه اشک و ناله‌اش سوز جگر
 / هر که شد مرغ دل زارش گرفتار بقیع
 / گر زنان را نیست ره در این گلستان، غم مخور
 / شب که خلوت می‌شود زهراست، زوار بقیع
 / اینکه آثارش بوَد باقی میان دشمنان
 / دست حق بوده‌ست از اول نگهدار بقیع
 / گر به دقت بنگری بر این امامان غریب
 / می‌چکد پیوسته اشک از چشم خونبار بقیع
 / بس که آغوشش پر است از لاله‌های فاطمه
 / بوی جنت خیزد از دامان گلزار بقیع

-----------------------/http://Takavar114.blogfa.com--------------------------