.:وقتی بساط گریه مهیا نمی شود:.{شعر؛شعور}
{تقدیم به همه عاشقان امام عشق و مهربانی حضرت رضا
(ع) }----------------------------------------------------
/ وقتی بساط گریه مهیا نمی شود
/ وقتی که بغض بین گلو جا نمی شود
/ وقتی تمام شب به در خانه کریم
/ در می زند گدا و دری وا نمی شود
/ وقتی که واژه های غزل هم اگر رسید
/ در پیش تو ردیف شود اما نمی شود
/ وقتی کسی ز غربت و از درد بی کسی
/ سر می زند به کوه و دیوانه می شود
/ وقتی جواب دل مجنون بی قرار
/ آید ز سمت خانه ی لیلا نمی شود
/ وقتی پس از معاینه ها گویدت طبیب
/ این قلب مرده است مداوا نمی شود
/ وقتی که انتظار سحر می کشد تو را
/ با این شب دراز که فردا نمی شود
/ وقتی به دور بستر مرگ دلت همه
/ گویند خوب می شود اما نمی شود
/ وقتی که از خجالت ارباب چشم تو
/ حتی گشوده بهر تماشا نمی شود
/ یک راه مانده بهر تو آن هم زیارت است
/ مشهد برو که کار تو اینجا نمی شود
/ دستت بزن به دامن سلطان که هر جواب
/ از او شنیده می شود جز او نمی شود
ـــــــــــ یا امام رضاـــــــــــــــــ به خوبا سر می زنی مگه من بد دل ندارم؟؟؟ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
√ مضاف:امروز صبح خواب دیدم اومدم مشهد پابوس امام رضا(ع)چه زیارتی بود.
ضمیمه:التماس دعا از همه شما عزیزان{لحظه ورود از درب حرم زمانی که چشمتون به ضریح مطحر می افتد ما رو هم یاد کنید}
-----------------------/http://Takavar114.blogfa.com--------------------------
علی الظاهر جنگ خاتمه یافته است ،آیا باید در فراموشکده ها و غفلتکده های اذهان من و تو در هیاهوی شهر گم شوند و ... شاید جنگ خاتمه یافته باشد، اما مبارزه هرگز پایان نخواهد یافت و زنهار این غفلتی که منو تو را درخود گرفته است،ظلمات قیامت است.ای شقایق های آتـش گرفته ،دل خونین ما شقایقی است ، که داغ شهادت شما را در بر دارد آیا آن روز خواهد رسید که بلبلی در وصف ما سرود شهادت بسراید