وقتی خداحافظی کرد...
{8 سطر دفاع مقدس ....18}
وقتی خداحافظی کرد و رفت زمستون بود .
با حسرت به چهره ی زیبا و قد رعنا ی او نگاه کرد
مثل پرنده ای که از قفس ازاد شده باشه بسرعت دور شد .
اب پشت سرش پاشید تا زود برگرده
زود برگشت ، تو اول بهار
اما وقتی نگاه کرد از اون چهره زیبا و قد رعنا چیزی جز یک تکه جزغاله شده و سیاه باقی نمانده بود
از طرف:
حاج محسن
-----------------------/ هفته ی دفاع مقدس مبارک /--------------------------
-----------------------/http://takavar114.blogfa.com--------------------------
+ نوشته شده در یکشنبه ۲ مهر ۱۳۹۱ ساعت ۹:۰ ب.ظ توسط سید
|
علی الظاهر جنگ خاتمه یافته است ،آیا باید در فراموشکده ها و غفلتکده های اذهان من و تو در هیاهوی شهر گم شوند و ... شاید جنگ خاتمه یافته باشد، اما مبارزه هرگز پایان نخواهد یافت و زنهار این غفلتی که منو تو را درخود گرفته است،ظلمات قیامت است.ای شقایق های آتـش گرفته ،دل خونین ما شقایقی است ، که داغ شهادت شما را در بر دارد آیا آن روز خواهد رسید که بلبلی در وصف ما سرود شهادت بسراید