{8 سطر دفاع مقدس ....30}

گفتم:  8 سطر بنویس می دانم 8 سال آنجا بوده ای !

گفت : 8 سال آنجا بوده ام تا مسیر 80 ساله بندگی را دریابم

گفتم : همین یک سطر کافی است !!

==================================


وقتی از مقابل غرفه می گذشت در میان همهمه رهگذران با دستی که از مچ قطع شده بود کتیبه غرفه را به دخترش نشان داد و گفت :

عجب عنوانی انتخاب کرده اند

و او خوب می دانست که او از علمدار نشانه دارد و ما برای نوشتن بهانه !

نشان علمدار داشتن کجا و بهانه دادن به دست رهگذران کجا !!

کسی چه می داند شاید سطری از این همه 8 سطر به دل علمدار بنشیند و نشانی هم به ما عطا کند ؟!

==================================

چشم چپش را به لطف یک ترکش در طلائیه جا گذاشته بود

وقتی از او خواستم 8 سطر بنویسد

دست راستش را گذاشت روی چشم راستش و گفت : بر روی چشمم

وه عجب لحظه ای !

برای گفتن از لحظه های عاشقی باید هیچکس را ندید


از طرف:
محمد نادری , faslegonah

محمد نادری

    -----------------------/ هفته ی دفاع مقدس مبارک /--------------------------

    -----------------------/http://takavar114.blogfa.com--------------------------