حضرت علی اصغر...

بچه ها نقطه سر سطر،شهید
بنویسید که گنجشک پرید
بنویسید عمو آب نداد
(جانم عمـ ـ ــ ـ ـو)
بنویسید به اصغر نرسید
بنگارید گلو ،حنجره ،شیر
بچه ها حرمله راخط بزنید
(لعنت الله علیه؛اللهم فضاعف علیهم و عذاب العلیم)
جای آب آب ،بخوانید عمو
جای آتش بنویسید یزید
(لعنت الله علیه)
گل سرخی به پدر هدیه کنید
قطره ای آب به کودک بدهید
بعد دردفتر نقاشی تان
طرحی از حضرت اصغر بکشید
بچه ها حرمله راخط بزنید
(لعنت الله علیه؛اللهم فضاعف علیهم و عذاب العلیم)
جای آب آب ،بخوانید عمو
جای آتش بنویسید یزید
(لعنت الله علیه)
گل سرخی به پدر هدیه کنید
قطره ای آب به کودک بدهید
بعد دردفتر نقاشی تان
طرحی از حضرت اصغر بکشید
پ ن :گره های عالم امکان با دست های کوچک این 6 ماهه باز میشود
بازباران با ترانه…
می خورد بر بام خانه
یادم آمد کربلا را، دشت پرشور و بلا را…
گردش یک ظهرغمگین،
گرم وخونین، لرزش طفلان نالان، زیرتیغ و نیزه هارا،
باصدای گریه های کودکانه،
وندرین صحرای سوزان، می دود طفلی سه ساله،
پر زناله، دلشکسته، پای خسته.
باز باران…
قطره قطره، مىچکد از چوب محمل،
خاکهای چادر زینب،
به آرامی شود گل…
بازباران با محـــــرم…
می خورد بر بام خانه
یادم آمد کربلا را، دشت پرشور و بلا را…
گردش یک ظهرغمگین،
گرم وخونین، لرزش طفلان نالان، زیرتیغ و نیزه هارا،
باصدای گریه های کودکانه،
وندرین صحرای سوزان، می دود طفلی سه ساله،
پر زناله، دلشکسته، پای خسته.
باز باران…
قطره قطره، مىچکد از چوب محمل،
خاکهای چادر زینب،
به آرامی شود گل…
بازباران با محـــــرم…
-----------------------/http://takavar114.blogfa.com--------------------------
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۴۵ ب.ظ توسط سید
|
علی الظاهر جنگ خاتمه یافته است ،آیا باید در فراموشکده ها و غفلتکده های اذهان من و تو در هیاهوی شهر گم شوند و ... شاید جنگ خاتمه یافته باشد، اما مبارزه هرگز پایان نخواهد یافت و زنهار این غفلتی که منو تو را درخود گرفته است،ظلمات قیامت است.ای شقایق های آتـش گرفته ،دل خونین ما شقایقی است ، که داغ شهادت شما را در بر دارد آیا آن روز خواهد رسید که بلبلی در وصف ما سرود شهادت بسراید